یک سال دیگر هم گذشت و ....

ساخت وبلاگ

هر روز می‌تابد به من/ خورشید سوزانم به تن اما منم تکرار عشق/ می‌سوزم و رویین بدن یک سال دیگر هم گذشت و .......
ما را در سایت یک سال دیگر هم گذشت و .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sharabetalkh1 بازدید : 34 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1402 ساعت: 14:26

برای بار چندم از خواب پریدم و اتفاقات رو مرور کردم. در فضایی بین خواب و بیداری، یاد حرف‌های زنی افتادم، حدود ده سال و چندماه پیش، انگار این روزها و شب‌های من را پیش گویی کرده بود، گفته بود" اصلا فکر نکن که این اتفاق برای تو رخ نمی‌دهد، من ایشان را خوب می‌شناسم، چهارتا کار می‌تونی انجام بدی، مثل من، مثل او و یا مثل دیگری! و یا..." برای راه حل چهارم، مصداق بیرونی نداشت البته شاید داشت اما نمی‌خواست، بگوید که زنی را می‌شناسد که آموزه‌های دینی و اخلاقی را زیر پا گذاشته... و من احتمالا راه پنجم یا ششمی را در پیش خواهم گرفت.بعدنوشت. ۴۱ درصد وراثت و ژنتیک. یک سال دیگر هم گذشت و .......ادامه مطلب
ما را در سایت یک سال دیگر هم گذشت و .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sharabetalkh1 بازدید : 21 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1402 ساعت: 23:53

نمی‌دونم، خوشحال باید بشم یا ناراحت، اما بالاخره تونستم در موردی چیزی که خیلی آزارم میداد، عکس العمل آتشفشانی نداشته باشم. یک احساس خشم قوی که با چند دقیقه سکوت و چندتا قطره اشک تموم شد. می‌تونم در این مورد مثنوی بنویسم.

یک سال دیگر هم گذشت و .......
ما را در سایت یک سال دیگر هم گذشت و .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sharabetalkh1 بازدید : 66 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1402 ساعت: 18:02

اتفاقی که افتاد یکی از هولناک‌ترین درس‌های زندگی را به من آموخت.حتی وقتی مستندات نشان‌شان دادم راهی صحرای کربلا شدند، سخت بود؟ بله سخت‌ترین بزنگاه زندگی تا به امروز، حتی چیزی فراتر از مرگ.هیچ فردی، هیچ مسئولیتی را نپذیرفت و برپا کنندگان آتش، شعله‌های آتش را سمت خودم پرتاب کردندو تن و روان من، در کشاکش اتفاقات، تاوان یک انتخاب، را برای چندمین بار داد و من از این رهگذر تغییر کردم. به جرات بزرگ‌ترین تغییر زندگی‌ام را کردم، اما زندگی ادامه دارد و این من هستم که باید انتخاب کنم چه کنم و من چه می‌کنم؟ ادامه می‌دهم اما نه به دریا دل خواهم'>خواهم بست، نه به دریاپریانی که سر آورده ز آب، هم‌چنان خواهم راند. یک سال دیگر هم گذشت و .......ادامه مطلب
ما را در سایت یک سال دیگر هم گذشت و .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sharabetalkh1 بازدید : 68 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1402 ساعت: 18:02

امروز سی آبان است، زهرای سی آبان، با زهرای سی مهر و حتی با زهرای بیست مهر، متفاوت است. دروغ چرا؟ دلم برای زهراهای گذشته (گذشته در حد چهل روز ) تنگ شده است.

یک سال دیگر هم گذشت و .......
ما را در سایت یک سال دیگر هم گذشت و .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sharabetalkh1 بازدید : 98 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1402 ساعت: 18:02

ای شاعر ! گرامی مدار، عشق مردمی را.

قیل و قال مدایح پرشور، به آنی خواهد گذشت.

قضاوت نابخزدان را خواهی شنید و خنده‌ی مردمانی سرد را

اما
تو استوار، آرام و وهم‌ناک باقی بمان.

یک سال دیگر هم گذشت و .......
ما را در سایت یک سال دیگر هم گذشت و .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sharabetalkh1 بازدید : 45 تاريخ : دوشنبه 24 مهر 1402 ساعت: 16:33

من خاله‌ی پسری سیه مو و سیه چشم شدم. یک سال دیگر هم گذشت و .......
ما را در سایت یک سال دیگر هم گذشت و .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sharabetalkh1 بازدید : 55 تاريخ : يکشنبه 9 مهر 1402 ساعت: 22:21

یه چیزی بهم میگه آبش رفته تو پی گاه، سقفش رمبیده از جا و هنوز تو خبر نداری از داستان. یک سال دیگر هم گذشت و .......
ما را در سایت یک سال دیگر هم گذشت و .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sharabetalkh1 بازدید : 21 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1402 ساعت: 17:26

هنوز، دقایقی هست که دلم می‌خواهد آقای محمودآبادی بود. شاید اگر بود... یک سال دیگر هم گذشت و .......
ما را در سایت یک سال دیگر هم گذشت و .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sharabetalkh1 بازدید : 43 تاريخ : پنجشنبه 16 شهريور 1402 ساعت: 2:29

مگه قول نداده بودی؟ ترسم؟ که اشک... یک سال دیگر هم گذشت و .......
ما را در سایت یک سال دیگر هم گذشت و .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sharabetalkh1 بازدید : 38 تاريخ : پنجشنبه 16 شهريور 1402 ساعت: 2:29