زندگی در عصر کرونا-2

ساخت وبلاگ

دیشب در یک گروه خانوادگی اد شدم و خبر فوت شدن زن عموی مامان را خواندم، با زی به این نتیجه رسیدیم که به ما چه که به مامان بگیم، یکی دیگه بهش بگه، فعلا که مامان نمی‌دونه، با این اوضاع کرونا هم که فعلا مراسمی در کار نیست، پس خیلی مهم نیست مامان کی بفهمه! 

صبح تو بانک، رییس بانک به افرادی که دستکش دست شون نبود، اجازه ورود به بانک رو نمی‌داد، ملت همیشه در صحنه و همیشه معترض هم داد و فریاد راه انداخته بودند که بنا به کدام قانون ما رو راه نمی‌دین!!! و فحش بود که در فضای پرتاب می‌شد.اوضاعی بود.کرونا همین جوری داره پیش میره و معلوم نیست چی در انتظارمون هست، من هم فعلا دورکاری، کارها رو رفع و رجوع می‌کنم. قنادی‌ها و رستوران‌ها اغلب بسته هستند، در واقع عید و سمنو و ... هم نداریم اما من امروز برای خودم سمنو خریدم که  بنا به روایت جمشیدِ رادیو چهرازی، زندگی هنوز خوشگلی‌هاش رو داشته باشه.

یک سال دیگر هم گذشت و .......
ما را در سایت یک سال دیگر هم گذشت و .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sharabetalkh1 بازدید : 82 تاريخ : شنبه 23 فروردين 1399 ساعت: 8:36